جلسهٔ ۲۰ شهریور ۱۳۹۳
جلسهی ۲۰ شهریور ۱۳۹۳ | |
---|---|
افراد شرکتکننده | موضوعات و فعالیتهای پیشنهادی |
اسحاق فدایی |
موضوعات پیشنهادی:
|
سیدمحمدمسعود صدرنژاد | |
علوی | |
یهانقلابی |
محتویات
دستورجلسه (مطالب مطروحه)
۱- بحث ثبت بنیاد به کجا رسید؟
آخرین بار اگر یادتون باشه من ۵ تا اسم براشون ارسال کردم و رد کردن. از اون سری ۳ تا اسم باقی مونده بود. من اینجا اون ۳ تا اسم رو گفتم و بعد چند بار اینجا درخواست کردم ۲ تا اسم دیگه هم بدید تا بشه ۵ تا و بشه دوباره اسامی رو فرستاد. ولی کسی اینکار رو نکرد. اون ۳ تا اسم که از دفعات قبل باقی مونده بود چیا بودن و دلایل رد شدنش چی بود رو الان یادم نیست. تو هیستوری چت هم نمیشه گشت.
برای اینکه دوباره این اتفاق نیوفته من یه صفحه داخل ویکی ایجاد میکنم به اسم پیشنهاد اسم برای ثبت بنیاد
در این صفحه یه جدول درست میکنم با ۳ تا ستون
ستون اول میشه اسم پیشنهادی
ستون دوم میشه تاریخی که اون اسم رد شده و اگر هم قبول شده کلمه قبول شد رو داخل اون سلول مینویسیم
ستون سوم هم میشه دلایل رد شدن بعد شما هرچقدر میتونید به اون جدول اسم اضافه کنید هر چی بیشتر بهتر اصلن ۱۰۰ تا اسم بردارید توش بنویسید به ترتیب اولویت از اسامی منطقی بیاید به اسامی چرت و پرت بعد من ۵ تا ۵ تا اینا رو سابمیت میکنم و دلایل ردشون رو مینویسم هر جا هم که یکیش رو قبول کردن که قبول کردن دیگه پس ترتیبش هم بر حسب اولویت خواهد بود
۲- یک صفحه دیگه داخل ویکی ایجاد شه و فهرستی از افرادی که تاکنون در بنیاد بودن ایجاد شه اسامی این افراد ردلینک باشه به صفحه کاربریشون داخل ویکی درواقع یه دیتابیس از افرادی که در بنیاد مشارکتی داشتند یا خواهند داشت ایجاد کنیم
۳- افراد داخل صفحه شخصیشون مشخصات و رزومشون رو بنویسن بگن چه مهارتهایی دارن. چه علاقهمندیهایی دارن. چه کارهایی میتونن بکنن. و یه سری سوالات دیگه که به نظر برای کار ما دونستنش مفید میاد
برای این صفحه یک قالب مناسب در نظر گرفته شه تا هر کی هر جور خواست درستش نکنه چون اگر هر کی هر جور خواست درست کنه در بهترین حالت میشه وبسایت یا وبلاگ شخصی اون آدم و به درد کار ما نمیخوره
علاوه بر قالب یه چیزی شبیه پرسشنامه تهیه شه تا مشخص باشه چه مطالبی برامون مهمه
و طرفم بدونه راجبه چه چیزایی باید تو اون صفحه بنویسه
۴- افراد جدیدی که به بنیاد اضافه میشن هم به همین ترتیب براشون پروفایل ساخته شه
تا قابلیتهای موجود و میزان دانش موجود در گروه در زمینههای مختلف مشخص شه
۵- موردی که تا آخر جلسه هم مقداری سرش اختلاف نظر بود ولی من الان قسمتهایی که به نظر خودم درست اومد رو میگم: ما تو بنیاد سازماندهیمون ضعیفه ما به یک جاب ترکر نیاز داریم که از افرادی که کار میکنن مرتب پینگ بگیره و هم کارها رو پیگیری کنه و هم استیت کنونی کارها رو نگه داره و اینها رو با هم سینک کنه از طرف دیگه افرادی لازمه تا لیست کارهای موجود رو در بیارن و به بقیه اعلام کنن تا بقیه بدونن چه کارهایی هست و لازمه یه نفر پیدا شه انجامش بده در لیست پستی اعلام شه که افرادی که داوطلبن برای قبول انجام اینکار در یکی از جلسات ما شرکت کنن این ایمیل رو آقای علوی ارسال میکنه
۶- کارها به افراد اساین شه. ینی مشخص باشه هر کاری دست کیه و دقیقن از کی دیگه وقت یا انرژی انجام دادنش رو نداره. این اساین شدن هم معمولن به این شکل صورت میگیره که خود فرد داوطلب انجامش میشه و هر وقت یه نود فیل شه ادامش رو یه نود دیگه انجام میده.
۷- خود فرایند اعلام داوطلبی و تغییر اون فرد جاب ترکر در یک بستر کاملن قابل انعطاف صورت بگیره و اون شخص به سادگی با نظر جمع یا خودش امکان تغییر داره. حتی ممکنه یک نفر نباشه و یک جمعی اینکار رو قبول کنه
۸- مورد هشت درباره لزوم برگزاری جلسات هست. خب من یه سری موارد اینجا گفته بودم برای لزوم برگزاری جلسات حضوری اما بیشتر دوست داشتم گوش بدم ببینم بقیه چه مواردی بیشتر از اون دارن که بگن. مواردی که به نظر من جالب اومد اینها بود: برحسب تجربه وقتی جلسه تعطیل میشه بقیه فعالیتها هم داخل بنیاد تعطیل میشه. ولو اگر اون فعالیتها نیازمند جلسه نباشن. پس جلسات به بقیه نشون میده اینجا زندست و داریم کار میکنیم. اما عدم برگزاریش نشون میده که در وضعیت تعلیق به سر میبریم و گروه عملن خوابیده و زنده نیست
۹- یه سری مطالب راجبه اصطلاح تغافل که بقیه افراد داخل جلسه ازش سر درآوردن ولی من نفهمیدم چی میگن
یا اصن راجبه چی صحبت میکنن
۱۰- ممکنه (فرضیست صرفن) لازم باشه ما تا جایی پیش بریم و سیستم رو به ایدهآل خودمون نزدیک کنیم که کل سیستم از بین نره. درواقع ما تا جایی که زنده بمونیم کوتاه میایم و از جایی که حیاتمون مختل نشه به بعد رو کوتاه نمیایم
۱۱- به جای اینکه بگیم در بنیاد به مدیر نیاز داریم ببینیم مدیر رو برای چه کاری انتخاب میکنن. بعد میشه به این فکر کرد که آیا جایگزین بهتری برای انتخاب مدیر هست یا نه. اگر مسئولیت یک مدیر ایجاد یکپارچگی باشه همیشه انتخاب یک نفر به عنوان مدیر باعث یکپارچگی نمیشه درصورتیکه میشه بر اساس مبانی علمی روشهایی پیدا کرد که یکپارچگی رو بیشتر کرد البته من این ادعا رو قبول دارم که در بنیاد ما خیلی با هم اختلافمون زیاده و برای اینکه بتونیم هر کار بزرگی رو به ثمر برسونیم باید با هم یکپارچه شیم و هر کی ساز خودش رو بزنه هیچوقت به اهدافمون نمیرسیم. درواقع ما در بنیاد کم آدم و نیرو و انرژی نداریم ولی چون یک دست صدا نداره باید یه راهی پیدا کنیم تا بیشتر با هم یکپارچه شیم
۱۲- آگاهی بخشی تنها راهحل ممکن نیست. آگاهی بخشی با وجود تمام قابلیتها و مزایاش معایبی هم داره. مثلن خیلی زمانبر و هزینهبره و به همین خاطر شاید ما هیچوقت به اون نقطه نرسیم که آگاهی لازم برای رسیدن به فلان هدف رو به افراد بدیم و طبیعتن وقتی به اون نقطه نمیرسیم هیچوقت به هدفمون هم نخواهیم رسید و این شرایط مطلوب ما نیست. پس باید به فکر روشهای دیگری هم بود. حالا روش های دیگش چیه من هنوز ایدهای راجبش ندارم.
۱۳- یک سری بحثهای دیگه هم راجبه مصلحتجویی شد که چون به نظر خیلی انتزاعی و غیر عملگرایانه بود من سر در نیوردم طرفین بحث چی میگن برای همین به خودشون واگذار میکنم.
-- وجدان Ⓐزاد مسعود ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۰:۱۳ (EDT)