آسیبشناسی جامعه نرمافزار آزاد در ایران
این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آن را از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. |
این قراره یه مقاله جامع و تحقیقی بشه. فعلا خیلی خام و درهم ریخته است. بحث اصلی مقاله: ناآگاهی کاربران نسبت به ارزشهای فرهنگی و بنیادهای فکری نرمافزارهای آزاد و آسیبهایی که این ناآگاهی میتواند در پی داشته باشد.
محتویات
طرح مسأله
عدهٔ زیادی از ما درک درستی از آزادی نرمافزار و خوبیهای آن نداریم. به نقش فرهنگ آزادی نرمافزار در به وجود آمدن پدیدههایی مثل گنو/لینوکس اهمیت نمیدهیم و صرفا نگاه تکنولوژیک و fanboy گونه به آن داریم)
سوال اول این که:
۱- آیا ما درک درستی نداریم؟ باید ثابت کنیم که ما درک درستی نسبت به آزادی نرمافزار نداریم.
اولین قدم برای مبارزه با نرمافزار آزاد خارج کردن اون از کلام مردم و سپس از ذهن مردم و سپس از جامعه خواهد بود.
«درک درستی از نرمافزار آزاد» یعنی چی؟ مگر نرمافزار آزاد رو باید درک کرد؟ من که تا امروز از این سیستمعامل استفاده میکردم چون یک سری از کارها را رو بهتر از دیگر سیستمعاملها انجام میده(قدرتمندتره).
جملهی بالا رو شاید از خیلی از تازهکاران دنیای لینوکس بشنوید. ایرادی نداره چون لینوکس و خالقش هم همین نظر رو دارن اما از یک گنوکار نمیشنوید. چرا این اتفاق میافته؟ پاسخ به این سوال خیلی میتونه ما رو برای رسیدن به راه حل کمک کنه.
یک پاسخ اینه که گنوکار میدونه گنو چیه اما خوب چطوری این رو فهمیده و چرا بهش میگن گنوکار؟ اصلا گنو چیست؟
آیا گنو یک پروژهی نرمافزاری است؟
آیا گنو یک فلسفه است؟
آیا گنو، نرمافزار آزاد است؟
آیا گنو یک سیستمعامل است؟
۱- اولین مشکل اینجا و در تعریف گنو به وجود میآید. اغلب میگویند گنو یک سیستمعامل نیست، گنو نماد نرمافزار آزاد هم نیست. گنو فقط یک پروژهی نرمافزاری است که یک فلسفه هم در پشت خود دارد. آیا این پاسخ درست است؟ چند درصد کاربران این گونه فکر میکنند؟
الف) آیا فرقی بین گنو و مثلاً اوپنآفیس نیست؟ یا مثلا فوتوشاب؟ همهی این مثالها یک پروژهی نرمافزاری هستند اما چه چیزی گنو را از دیگر پروژههای نرمافزاری متمایز میکند؟ مسلم است که گنو با این گونه پروژهها قابل مقایسه نیست اما چرا برای ما این طرز فکر جا افتاده که گنو یک پروژهی نرمافزاری است؟ چون نرمافزار تولید میکند؟ پس مایکروسافت یا اپل هم یک پروژهی نرمافزاری هستند چون نرمافزار تولید میکنند. تنها تفاوت گنو با مایکروسافت و اپل در این است که گنو شرکت نیست ولی آنها هستند و تمام حقوق محصولاتی که در آنها تولید میشود متعلق به شرکت است. گنو نمیتواند شرکت باشد همانطور که بنیاد نرمافزار آزاد نمیتواند شرکت باشد. گنو نمیتواند مثل شرکتهایی که تمام حقوق ایدهها و محصولات خود را انحصاری میکنند، ایدههایی که بسیاری از نرمافزارهای آزاد با به کارگیری آنها توانستند به وجود بیایند یا محدود به خود کند.
در واقع این نبود مالکیت بر روی روشی مانند نرمافزار آزاد باعث شده تا افراد و شرکتهای زیادی خود را مستقل از گنو بدانند.
یکی از دلایلی که ما گنو را نرمافزار آزاد یا سیستمعامل نمیدانیم همین دلیل بالاست.
ب) آیا روشی که مردم امروزه بوسیلهی آن بر روی نرمافزار آزاد کار میکنند، روشی غیر از روشی است که گنو برای توسعهی خود انتخاب کرد؟ در مورد اینکه مدل توسعهی گنو چیست، باید مقالات تخصصی نوشت اما مهم این است که سیستمعاملهایی که امروز لینوکس نامیده میشوند با چه روشی گسترش مییابند؟ نمیتوانیم نرمافزار آزاد را بدون روشی که گنو بوجود آورد، بوجود بیاوریم. این موضوع مهم را شرکتهایی چون گوگل و فیسبوک و مکانیسمهایی چون رایانش ابری به خوبی درک میکنند.
مکانیسمهای نوینی مثل فیسبوک و نرمافزار آزاد هر دو از قدرت جامعه برای موفقیت خود استفاده میکنند اما تفاوت نرمافزار آزاد با سیستمهایی مثل گوگل یا فیسبوک در یک چیز است: نرمافزار آزاد تمام این کارها را برای منفعت جامعه انجام میدهد اما گوگل و فیسبوک و امثال آنها برای منفعت خود تلاش میکنند. پس بهترین کار برای جلوگیری از اشکال گرفتن مردم از این سیستمهای جدید انحصاری، از بین بردن یا محدود کردن رقیب قدرتمندشان «گنو=نرمافزار آزاد» است. یعنی همان بازیای که بر سر ویندوز و لینوکس وجود داشت، اینک باید بین فیسبوک و گوگل و امثالآنها و نرمافزارهای آزاد تحت وب به وجود بیاید. نرمافزار آزاد را که نمیتوان از بین برد یعنی نمیتوان مردم را مجبور کرد تا دیگر نرمافزار آزاد را توسعه ندهند اما میتوان آن را از گنو جدا نشان داد تا کم کم خودبهخود از بین برود.
پ) آیا نرمافزارهایی که امروزه آزاد مینامیم از مجوزی به غیر از مجوز گنو استفاده میکنند؟ آیا بنیادی وجود دارد تا از حقوق پایمالشدهٔ نرمافزارهای آزاد به وسیلهٔ شرکتهای انحصاری حمایت کند؟ هنوز هم بیشتر نرمافزارهایی که سیستمعاملهای آزاد را تشکیل میدهند، از مجوز گنو و حمایتهای آن استفاده میکنند پس چطور این قدر راحت تمام این حمایتهای حقوقی نادیده گرفته میشود؟
ت) آیا بنیانگذار گنو و نرمافزار آزاد یکی نیست و هدف پروژهی گنو ایجاد سیستمعامل آزاد نبوده است؟ آیا گنو ۸ سال زودتر از لینوکس شروع به کار نکرده است؟ هدف لینوکس از ساخت چه بودهاست؟ آیا لینوکس تحت حمایت گنو و جامعهاش گسترش نیافت؟
چگونه این همه دلایل را با توجیههایی چون راحت بودن تلفظ لینوکس یا اهمیت کرنل بیاثر میکنیم.
قدم بعدی جلوگیری از توجه مردم به دانش آزاد به عنوان عامل قدرت نرمافزار آزاد است
مرحلهی سوم و مهم ترین مرحله جلوگیری از تکامل روش دانش آزاد در بین جامعهٔ خودش است.
۲- چرا ما درک درستی نداریم؟ این که ماهیت نرمافزار آزاد و خوبیهای آن چیست.
تبیین مسأله
(توضیح اینکه اساسا نرمافزار آزاد با چه هدفی شکل گرفت و چرا آزادی مهم است. اما اکنون به جای توجه به فلسفهای که پشت نرمافزار آزاد هست ما صرفا به یکی از میوههای آن به اسم گنو/لینوکس توجه میکنیم. نتیجه این است که اکثر کاربران درک درستی از ارزش سیستمهای آزاد پیدا نمیکنند)
۱- چرا نرمافزار آزاد شکل گرفت؟
۲- آیا آزادی مهم است؟
نشانههای مسأله
(عدم تلاش در کمک به گسترش و آموزش آن به افراد تازهکار نگاه افراد به گنو/لینوکس صرفا به عنوان «یک سیستم عامل دیگر» که تنها از بُعد فنی با ویندوز و مک متفاوت است- کم شدن حساسیتها در مورد چگونه نامیدن گنو/لینوکس (اهمیت ندادن به نامهای صحیح)
۱- چرا به نرمافزار آزاد تنها به شکل یک سیستمعامل نگاه میشود؟
آثار مخرب این ناآگاهی
(فراموش شدن ارزشهای نرمافزار آزاد و فلسفه گنو - کوچک شدن جامعه و در پی آن کمرنگ شدن روحیهٔ همکاری در گسترش این مدل از توسعه و سوق به سمت نابودی)
۱- فراموش شدن ارزشهای نرمافزار آزاد و کوچک شدن جامعه و در پی آن کمرنگ شدن روحیهٔ همکاری بین کاربران، چه مشکلی برای نرمافزار آزاد به وجود میآورد؟
ریشهیابی
(در بُعد کلان: نگرش بعضی از افراد بزرگ و تاثیرگذار مثل لینوس توروالدز که گاهی آزادی را فدای جنبههای فنی می کنند، و در بُعد کوچکتر: کم بودن مطالعه دربارهٔ فلسفهٔ گنو- درک نادرست از تفاوت Free Software و Open source )- بحث در این باره که آیا انحصار طلبان تعمدا کاری میکنند که بنیادهای فکری نرمافزار آزاد به حاشیه رفته و کم کم فراموش شود.- قدرتمند شدن و کاربرپسند شدن گنو/لینوکس هرچند باعث جذب کاربران بیشتری شده ولی کاربران جدید بر عکس نسل قبلی کمتر به خاطر مسائل فلسفی جذب شدهاند و انگیزه کافی برای کسب اطلاعات بیشتر و عمیقتر ندارند.)
۱- چرا بعضی از افراد استفاده کننده از نرمافزار آزاد، این گونه آزادی را بیاهمیت میدانند؟
۲- کم بودن مطالعه دربارهٔ گنو به چه علت است؟ و راهحل این موضوع چیست؟
۳- چه تفاوتی از نظر غیرتکنیکال بین open source و Free Software است؟
۴- آیا انحصارطلبان عمدا کاری میکنند که بنیاد نرمافزار آزاد به حاشیه برود؟
۵- آیا این انحصارطلبان محدود به مخالفانی مثل مایکروسافت است یا شرکتهایی مثل گوگل هم شامل این شرکتها میشوند؟
۶- دلیل اینکه کاربران جدید برعکس نسل قبل کمتر به مسائل فلسفی نرمافزار آزاد علاقه نشان میدهند، چیست؟
۷- آیا نامیدن روش کار نرمافزار آزاد و تواناییهای آن تحت نام «فلسفه» درست است؟
۹- آیا نرمافزار آزاد روش توسعه و خصویات مخصوص به خود ندارد؟
۱۰- آیا وضع نابسامان مالکیت معنوی در ایران تأثیری در بیتوجهی به ارزش وجودی نرمافزارهای آزاد دارد؟
راهکارها
- در لاگها، انجمنها، شبکههای اجتماعی و وبلاگها چطور به جا انداختن فرهنگ آزادی کمک کنیم؟
آسیبشناسی جامعه نرمافزار آزاد در ایران
مشارکت، خلاقیت و کمک کردن از مهمترین ارکان فرهنگ نرمافزار آزاد است. در حقیقت حس همکاری، جبران تلاشهای دیگران که به رایگان و با آزادی کامل در اختیار ما قرار گرفتهاند و کمک کردن به افراد تازهکار، جلوههای زیبای این تفکر است که هر روز افراد بیشتری را جذب جامعهٔ بزرگ نرمافزار میکند.
قصه، قصهٔ قشنگی است: مردانی که میتوانستند در شرکتهای انحصاری، بالاترین مناصب و دستمزدها را داشته باشند، محصور شدن علم در اتاقهای دربستهٔ شرکتهای بزرگ را برنتافتند، پس حصارها را شکستند و دانستههای خود را با دیگران قسمت کردند تا قسمت کردن دانش را به همگان بیاموزند. در این راه همتی تام و جهدی تمام انجام دادند و در برابر انحصارطلبان و بدبینان و منفیبافان ایستادند. و این سنتشکنی بزرگ باعث شد فکرهای آزاداندیش در سراسر جهان به هم نزدیک شود و پیرامون هدفی به نام «آزادی» یک جامعه بزرگ و یک حرکت انسانی پرمایه و ناب شکل بگیرد.
به راستی آنچه که در دنیای نرمافزار رخ داد، ارزش و جایگاهی فراتر از بحث علم رایانه دارد و به همه شاخههای دانش قابل تعمیم است.
در چرخهای که به برکت روشنگری های استالمن ایجاد شد، دانش و فن دیگر یک کالای تجاری نیست، بلکه حاصل خرد انسانی است که باید در دسترس همه قرار گیرد و هر کس چیزی بر آن بیافزاید و بدون دغدغهٔ سوداگری تاجران و دلالان و انحصارطلبان آنچه را که خود میآفریند، با دیگران قسمت کند و آن را به دریای آزاد مشارکت بسپارد تا هم دیگران را سودمند افتد و هم هر روز پرمایهتر و کاملتر از پیش شود.
پدیدهای مانند گنو/لینوکس تنها یکی از میوههای این تفکر آن هم در گامهای نخست و دوران نونهالی آن است. الگوی آزادی نرمافزار، که با نگاهی فراختر میتوان آن را آزادی دانش نام نهاد، میتواند سامانه تولید و انتقال دانش را در همه رشتهها دگرگون کند و آنچه در بخشی از دنیای علم رایانه رخ داده درستی این نظر را را در عمل اثبات کرده است.
جای خوشبختی است که در کشور ما روز به روز افراد بیشتری شیفته و دلبستهٔ این فرهنگ میشوند و شوق مشارکت در این حرکت اصیل انسانی هر روز افزون تر میشود. در این بین اما خلأ هایی وجود دارد. کاربران زیادی هستند که چراییِ بهتر بودن سیستم عاملهای آزاد را به درستی درنیافتهاند. این افراد صرفا گنو/لینوکس را به خاطر «قدرت» آن برگزیدهاند همانگونه که هر کس ممکن است ویندوز یا مکینتاش را برگزیند. یعنی نگاه فنی صرف و بی توجهی به آنچه که این سیستمها را از بقیهٔ رقبا متمایز کرده است یعنی «آزادی»