فلسفهٔ آزادی دانش
پی بردن به فلسفهٔ هر پدیدهای اولین گام جهت شناختن آن پدیده است. در مواجه با پدیدهای به نام دانش آزاد با چند مفهوم مواجه میشویم. مفهوم اول دانش، مفهوم دوم آزادی، مفهوم سوم آزادی دانش و مفهوم نهایی دانش آزاد است. در صورتی که این چهار مفهوم رابطهٔ بسیار قوی با یکدیگر دارند. اما میتوان فلسفهٔ آنها را به صورت مستقل و جدا از هم و بدون در نظر گرفتن ترتیب خاصی بررسی کرد. این روابط قوی و تاثیرگذار را میتوان در مقالاتی دیگر (به طور مثال رابطهٔ آزادی و دانش یا رابطهٔ دانش آزاد با دانش) بررسی کرد. این مقاله به تنهایی فلسفهٔ آزادی دانش را بررسی میکند. مشخص است به دلیل ارتباط قوی سایر مفاهیم با آزادی دانش (به طور مثال آزادی دانش صفتی برای دانش است) حضور سایر مفاهیم در مقاله به چشم میخورد. این حضور تنها جهت روشن شدن بیشتر موضوع آزادی دانش و کشف فلسفهٔ آن است؛ و نیاز به دانستن سایر مفاهیم برطرف نمیشود، لازم است که سایر مفاهیم و همچنین ارتباط آنها با یکدیگر در مقالاتی جداگانه بررسی شوند. این مقاله اولین تلاش برای کشف فلسفهٔ آزادی دانش است و آزاد بودن دانش را مستقل از روشهای سیاسی، اقتصادی و جوامع بشری بررسی میکند.
محتویات
فلسفهٔ آزادی دانش در چه موردی بحث میکند
مقالهٔ فلسفهٔ آزادی دانش نگاهی متفاوت به ذات دانش و آزادی دانش است. در این مقاله سعی شده مسئلهٔ آزادی دانش بیان شود و موارد مرتبط آن کشف شود.
نقش انسان به عنوان فرد و رابطهٔ آن با دانش و آزادی دانش در این مقاله بیشتر است. با توجه به این که مفهوم دانش آزاد در جامعه شکل میگیرد و جامعه یکی از اجزای اصلی مجموعهٔ دانش آزاد است، اما در این مقاله، رویکرد بررسی خود انسان به عنوان فرد تنها و صاحب دانش است. دلیل پررنگ بودن نقش انسان به عنوان یک فرد در این مقاله این است که اولین جایی که دانش یا دانسته قابل احساس است خود فرد است. و هنگاهی هم که دانشی تبادل میشود به وسیلهٔ یک فرد در یک فرد دیگر بازتولید میشود.
ذهن بیشتر افراد هنگام برخورد با مفهوم دانش آزاد به سمت مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، مذهبی و مسائل ملموس جمعی و گاهی اوقات فردی میرود. دلیل این موضوع شبیهسازی دانش آزاد در محیطهای مختلف توسط ذهن افراد است. این مسئله در خیلی از موارد مفید است و باعث پیدا شدن راهکارها و دانستههای مفیدی میشود. همچنین افراد معتقد به دانش آزاد به دنبال پیادهسازی روش دانش آزاد و گسترش آن هستند که خواهناخواه ذهن این افراد به این سمت میرود. فلسفهٔ آزادی دانش به دنبال کشف پسزمینهٔ این موارد است. کشف مواردی که در پسزمینه اتفاق میافتد باعث روشن شدن مسیر و شناخت روشهای مختلف از جمله روش دانش آزاد و پیدا کردن بهترین راهکار برای پیادهسازی این روش میشود.
ذات دانش آزاد است
با توجه به ماهیتی که دانش دارد نمیتوان، دانش مشخصی را به صورت انحصاری در اختیار یک فرد یا یک گروه دانست. برای مشخص شدن این قضیه یک مثال میزنیم. فرض کنید یک سکهٔ طلا مطعلق به یک فرد است. این سکه به صورت انحصاری تنها به این فرد تعلق دارد. اما دانش مربوط به این سکه(به طور مثال ویژگیهای شیمیایی طلا) نمیتواند به صورت انحصاری متعلق به این فرد باشد. هر فردی بدون که آن سکه را داشته باشد میتواند، راجع به طلا (به طور مثال ویژگیهای شیمیایی طلا) دانش کسب کند.
مثالی دیگر در این زمینه: کتابی به صورت انحصاری متعلق به یک فرد است. کتاب به عنوان یک شیٔ آزاد نیست اما دانش نهفته شده در کتاب آزاد است. فرد دیگری میتواند کتاب را قرض بگیرد و کل کتاب را حفظ کند و دانش نهفته شده در کتاب را در اختیار دیگران قرار دهد.
اگر به دور و بر خود نگاه کنید بسیاری از این مثالها را میتوان کشف کرد. آزاد بودن ذات دانش باعث پیشرفت دانش در بین همهٔ انسانها شده است. به دلیل این که دانش به صورت پیشفرض بین انسانها در حال تکثیر شدن است و انسانها خواهناخواه در این سیستم نقش تکثیرکنندگان دانش را دارند.
سوالی که در این قسمت پیش میآید، این است که انحصارگران دانش برای مقابله با این سیستم چه کاری انجام میدهند؟
محدودیت تنها راه مقابله
داشتن دانش بسیار مفید است، انسانهای قدرتطلب و ستمگر در پی این هستند که همهٔ انسانها از دانش و آگاهی بهره نبرند. با توجه به آزاد بودن ذات دانش تنها راه مقابله با کسب دانش توسط همهٔ انسانها ایجاد محدودیت است.
ذات دانش آزاد است، پس جلوی تکثیر دانش را نمیتوان گرفت. بلکه تنها میتوان جلوی حضور افراد را در محیطهای کسب دانش را گرفت. محدودیت به این معناست که انسانها نتوانند وارد محیطهای کسب دانش بشوند و یا این که افراد به صورت پیشفرض سراغ دانش و تکثیر دانش نروند. همچنین القای این طرز فکر غلط که سایر افرادی که در محیطهای تکثیر دانش قرار دارند در محدودهٔ کوچکی فعالیت کنند. برای روشن شدن بیشتر قضیه دوباره یک مثال میزنیم. فرض میکنیم در یک سیستم انحصاری در یک کلاس استادی در حال تدریس است. این استاد تنها به شاگردان مخصوص این کلاس درس میدهد. در این بین یک نفر که عضو این کلاس نیست تلاش میکند، از دانشی که در این کلاس در حال بازتولید شدن است بهرهمند شود. سیستم انحصاری این فرد را به کلاس راه نمیدهد. یعنی محدودیت ایجاد میکند. محدودیتی که تنها افرادی که در عضو این مجموعه هستند میتوانند از آموزشهای این کلاس بهرهمند شوند. یعنی جلوی تکثیر دانش گرفته نمیشود بلکه جلوی حضور افراد گرفته میشود. حال اگر فردی از اعضای مجموعهٔ انحصاری، خارج از آن مجموعه دانش خود را در اختیار افراد خارج از سیستم قرار دهد. این محدودیت را میشکند و دانش را به صورت آزاد در اختیار دیگران قرار میدهد. اکثر این سیستمهای انحصاری برای بقای خود، سعی میکنند، افراد را وارد حلقهای کنند که بعد از یادگیری دانش، دانش را تنها در این سیستم نگه دارند. یعنی حفظ محدودیت.
بعضی از افراد خارج از این سیستمهای انحصاری تلاش میکنند که این محدودیتها را دور زده و به دانش موجود در سیستمهای انحصاری دست پیدا کنند. این تلاشها برای شکستن محدودیت جهت کسب دانش، انرژی افراد را تلف میکند.
انواع محدودیت
مقالهٔ اصلی: انحصار دانش
بررسی انواع محدودیتهایی که منجر به انحصار دانش (جلوگیری از حضور افراد در محیطهای کسب دانش) می شود. علل ایجاد این محدودیتها در مقالهٔ اصلی به صورت مفصل بررسی میشوند
محدودیت مربوط به گروههای کوچک
گروههای کوچک با اهداف مختلفی شکل میگیرند. بعضی از گروهها با هدف انجام یک پروژه، بعضی از گروهها برای رقابت، بعضی از گروهها برای افزایش دانش اعضا و... شکل میگیرند. این گروهها اجتماع کوچکی از افراد هستند که برای رسیدن به هدف خود تلاش میکنند. محدودیت تکثیر دانش که در این گروهها اتفاق میافتد، پیشفرضی است که دانش تنها بین اعضای گروه به اشتراک گذاشته شود. علت عمدهٔ ایجاد این محدودیت ایجاد رقابت بین گروهها و افراد مختلف جامعه است. سیستم مشارکتی دانش آزاد در مقابل سیستم رقابتی و مشارکت آموزشی در پروژههای دانش آزاد در مقابل سیستم آموزشی منحصر به گروهها تعریف میشود.
محدودیتهای مالی
این محدودیت در مجموعههایی که برای استفاده از دانش آن مجموعه از افراد هزینه میگیرد ایجاد میشود. محدودیتهای مالی باعث این میشود که تنها افرادی که توانایی پرداخت هزینههای مربوط را دارند بتوانند از دانش آن مجموعه بهرهمند شوند. و افرادی که توانایی پرداخت هزینهها را ندارند از دانش آن مجموعه محروم بمانند. این محدودیت با هدف کسب درآمد از آموزش ایجاد میشود و زیاد قوی نیست. افراد میتوانند بدون استفاده از این مجموعهها به دانش مورد نیاز دست پیدا کنند. این محدودیت تنها باعث کند شدن روند تکثیر دانش میشود.
محدودیت محیطهای آکادمیک
این محدودیت در محیطهای آکادمیک مانند دانشگاهها ایجاد میشود. محدودیت محیط آکادمیک به این معناست که تنها افرادی که عضو دانشگاه (دانشجو، استاد و ...) هستند توانایی بهرهمند شدن از دانش در حال تکثیر در این محیطها را دارند و افراد خارج از مجموعه توانایی دسترسی به دانش در حال تکثیر در این محیطها را ندارند. محدودیتهای ایجادشده توسط محیطهای آکادمیک درجههای مختلفی دارد؛ بعضی از محیطهای آکادمیک به طور صددرصد انحصاری هستند و افراد خارج از مجموعه هیچگونه دسترسی به دانش در حال تکثیر در این محیطها را ندارند. بعضی از محیطهای آکادمیک نیمهآزاد هستند، به طوری که افراد خارج از به بخشی از دانش در حال تکثیر دسترسی دارند و به بخشی دیگر دسترسی ندارند. و در آخر بعضی از محیطهای آکادمیک هستند که هیچگونه محدودیتی برای افراد ایجاد نمیکنند. در این قسمت هدف بررسی چگونگی محدودیت در محیطهای آکادمیک است؛ با توجه به این قضیه میتوان یک طبقهبندی از دانشگاهها تحت عنوان طبقهبندی دانشگاهها بر حسب آزادی دانش ایجاد کرد. این محدودیت با هدف رقابت بین محیطهای آکادمیک ایجاد میشود.
محدودیتهای مربوط به هر کشور
نوع دیگر محدودیت، محدودیتی است که در مرز کشورها اتفاق میافتد؛ به این معنا که افرادی که در کشور مورد نظر هستند تنها توانایی بهرهمند شدن از دانش را دارند. شاید مشابه این جمله را شنیده باشید «این دانش (به طور مثال دانش تولید یک محصول) تنها در اختیار چند کشور محدود است.» این اتفاق زمانی میافتد که کشورها برای رقابت اقتصادی با یکدیگر سایر افراد را از داشتن دانش محروم میکنند. این محدودیت، محدودیتی قوی است و به سختی شکسته میشود.
محدودیت سازمانها و شرکتها
این محدودیت نیز مشابه محدودیت مربوط به کشورهاست. با این تفاوت که این محدودیت در سطح سازمانها اتفاق میافتد. سازمانها برای رقابت اقتصادی با یکدیگر، افراد خارج از سازمان را از داشتن دانش محروم میکنند. دو نوع سازمان و شرکت وجود دارد، ۱-شرکتهای داخل هر کشور ۲-شرکتهای بینالمللی. محدودیت تکثیر دانش در شرکتهای داخل هر کشور، به علت رقابت اقتصادی شرکتهای داخلی ایجاد میشود، این نوع محدودیت از نوع محدودیت مربوط به کشورهاست اما در محیطی بستهتر، به طوری که افراد داخل سازمان تنها توانایی دسترسی به دانش در حال تکثیر در این سازمان یا شرکت را دارند. محدودیت تکثیر دانش در شرکتهای بینالمللی، به علت رقابت اقتصادی شرکتها و سازمانها در بازار جهانی ایجاد میشود، برای ایجاد این محدودیت از قوانین حق تکثیر (Copyright)، حق ثبت اختراع (Patent) و قوانین مشابه و همچنین مجاب کردن کارکنان به قبول کردن انحصار دانش و قوانین مربوط به آن استفاده میشود.
محدودیت دیگری که سازمانها و ناشرها ایجاد میکنند، استفاده از قانون حق تکثیر برای محصولات فکری، محصولات دیجیتال و در کل محصولات قابل کپی مانند کتاب، مقاله، نرمافزار، فیلم و ... است. به طوری که افراد برای این که بتوانند از این محصولات استفاده کنند، باید حق استفاده از آن را بپردازند و بعد از پرداختن مبلغ تنها فردی مبلغ را پرداخت کرده حق استفاده از محصول را دارد و نمیتواند محصول را جهت کمک به سایر افراد قرض دهد. این محدودیت در محصولات فیزیکی مانند کتاب دیده نمیشود، چرا که میتوان کتاب را به دیگران قرض داد و یا از کتابخانهها به امانت گرفت. اما در مورد محصولات دیجیتالی مانند کتابهای الکترونیکی، نرمافزار، فیلم، موسیقی و ... با گذاشتن قفلهای مختلف، استفاده از قالبهای رمزنگاریشده جلوی تکثیر دانش گرفته میشود. جهت کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه مقالهٔ آزادی—یا کپیرایت؟ نوشتهٔ ریچارد استالمن را بخوانید.
محدودیت طبقاتی
این محدودیت یعنی طبقهٔ خاصی از جامعه توانایی دسترسی به محیطهای تکثیر دانش را دارند. از این محدودیت در حال حاضر زیاد استفاده نمیشود. مثالی از نوع محدودیت این است که در یک جامعه زنان حق تحصیل را نداشته باشند.
سوق دادن جامعه به سمت ناآگاهی
برای کسانی که میخواهند با دارا بودن دانش دیگران را کنترل کنند، بهترین حالت این است که دیگران خودشان سراغ محیطهای کسب دانش نروند. به همین دلیل این افراد ذهن دیگران را با فعالیتهای اجتماعی، تبلیغات، رسانههای قوی و مواردی از این دست به سمت ناآگاهی سوق میدهند. این محدودیت مانند موارد قبلی ملموس نیست. یعنی لازم نیست که حصار قابل روئت دور محیطهای کسب دانش کشیده شود، بلکه خود افراد سراغ این محیطها نمیآیند. این محدودیت خطرناکترین نوع محدودیت تکثیر دانش است.
تلاش برای شکستن محدودیتها
بیشتر انرژی افراد صرف شکستن این محدودیتها میشود. به طور مثال افراد تلاش میکنند جهت کسب دانش و موفقیت در پروژههای رقابتی عضو گروههای رقابتی شده و یا این که خودشان یک گروه ایجاد کنند. و یا این که برای کسب یک دانش خاص کلی هزینهٔ مالی پرداخت کنند و یا در سیستم رقابتی برای ورود به دانشگاه انرژی خود را تلف کنند. همچنین کشورها برای کسب دانشهای مختلف مدام هزینه میکنند.
افراد برای استفاده از محصولات دیجیتالی مجبور میشوند کلی هزینه مصرف کنند و عدهای دیگر تلاش میکنند قفل محصولات دیجیتالی را شکسته و از آن استفاده کنند.
گروهی دیگر از افراد جهت گسترش دانش، با ناآگاهی و بیخردی در جوامع مبارزه میکنند و تلاش میکنند جامعهٔ خود را به سمت آگاهی سوق دهند.
همانطور که مشاهده میکنید ایجاد ین محدودیتها تنها به ضرر انسانها است. انرژی و وقتی که میتوانست به کسب دانش منجر شود، صرف شکستن محدودیتهای ایجادشده میشود.
دانستههای افراد
این امکان وجود دارد که دو فرد بدون داشتن ارتباط صاحب دانش مشترکی باشند. به طور مثال دو نفر به صورت همزمان راجع به تولید یک محصول خاص دارای دانش هستند؛ به طوری که هر دو نفر میتوانند با دانش خود آن محصول را تولید کنند. حتی اگر این دو فرد از روشهای مختلفی این دانش را کسب کرده باشند. این قضیه نشان میدهد که افراد نمیتوانند خود را صاحب دانش بدانند. در اصل زمینههای مختلف دانش مانند مجموعههایی هستند و افراد مختلف اعضای این مجموعه به حساب میآیند. به علت آزاد بودن ماهیت دانش ظرفیت این مجوعهها نامحدود است. در قسمت قبل توضیح داده شد که ایجاد محدودیت تنها راه انحصار دانش است، با توجه به این مثال میتوان انحصار را اینگونه تعریف کرد که افراد انحصارگر دانش تلاش میکنند دیگران وارد مجموعهٔ دانش مورد نظر نشوند.
همچینین این قضیه اثبات میکند که افراد نمیتوانند مطمئن باشند که تنها خودشان در زمینهٔ مورد نظر از دانش دانسته دارند.
عضویت در مجموعههای دانش به صورت فازی میتواند قوی یا ضعیف باشد، به صورتی که هر چه دانستهٔ افراد در یکی از زمینههای دانش بیشتر باشد عضویت آن فرد در مجموعهٔ مورد نظر قویتر و هر چه قدر دانستهٔ افراد کمتر باشد عضویت ضعیفتر است و اگر فردی در زمینهٔ مورد نظر از دانش دانستهای نداشته باشد به آن مجموعه تعلقی ندارد.
به صورت خلاصه: افراد مالک هیچ دانشی نیستند، بلکه اشتراک افرادی که دانستهای در یکی از زمینههای دانش دارند، عضو مجموعهٔ آن دانش هستند.
کشف
کشف، از جمله راههای کسب دانش است. کشف به این معنا شناسایی پدیدهای است که وجود دارد اما ناشناخته است. بسیاری از دانستهها از طریق کشف صورت میگیرد. روزانه پدیدههای مختللفی توسط همهٔ افراد کشف میشود. یک مثال ساده پیدا کردن مسیری جدید از خانه تا محل کار توسط فردی است که تا قبل از آن کشف مسیر برای او ناشناخته بود.
بسیاری از پدیدههای علمی تا کنون کشف شدهاند. اگر کاشف دانستههای خود را در اختیار کسی نگذارد و یا در اختیار گروه محدودی قرار دهد، این امکان وجود دارد که آن پدیده بار دیگر توسط فرد دیگری کشف شود، که این اتفاق آزادی دانش را تایید میکند.
پرسش
پرسش نیز از جمله راههای کسب دانش است. پرسش نیز نوعی کشف محسوب می شو. سوالدهنده (یا سوالکنندگان) به وسیلهٔ پرسش کشف میکنند و پاسخدهنده (یا پاسخدهندگان) دانش را تکثیر میکنند. همیشه گفته میشود که برای دانستن سوال بپرسید.
آموزش
آموزش از جمله راههای کسب دانش است. آموزش به صورت یک سیستم گروهی یا به صورت انفرادی (بیشتر از طریق مطالعه همراه با پرسش) میتواند ارائه شود. اغلب موارد در آموزش حجم بالایی از دانش توسط افراد بازتولید میشود. در مواردی نیز برای بازتولید حجم کمی از دانش استفاده می شود. یک آموزشی پویا تلفیقی از ارائهٔ یک مطلب توسط فرد صاحب دانش به سایر افراد همراه با سوال پرسیدن است.
نوشتن کتاب، مقاله، صفحات ویکی، ترجمه و ... در کنار ارائهٔ مطلب یه صورت حضوری، ضبط صدا، فیلم و ... از جمله روشهای آموزش است. روشهای آموزشی و سیستمهای آموزشی به صورت گسترده در مقالهٔ سیستم آموزشی دانش آزاد بررسی میشود.
تحقیق
تحقیق ترکیبی از روشهای بالا برای کسب دانستههاست. تحقیق بیشتر در سیستمهای علمی و پژوهشی استفاده میشود. این روش از جمله روشهای پیچیده و سطح بالای کسب دانش است و تعدای کمی از افراد سراغ این روش میروند.
انتقال یا بازتولید
با توجه به آزاد بودن ذات دانش و این که افراد میتوانند در زمینهای مشترک از دانش، دانسته داشته باشند حتی اگر از مسیرهای مختلف به این مسیر رسیده باشند، در مییابیم که انتقال دانش وجود ندارد، یعنی دانش هیچ وقت منتقل نمیشود بلکه دانش بازتولید میشود. به صورتی که اگر ما به پرسش یک نفر پاسخ بدهیم دانش ما از بین نمیرود بلکه دوباره تولید میشود.
با توجه به این که دانش هیچ وقت از بین نمیرود و یا انتقال پیدا نمیکند، افرادی که به دنبال دانستن بیشتر هستند، از روشهای بالا به بهترین شکل ممکن هم به عنوان تولیدهکنندهٔ دانش و هم به عنوان مصرفکنندهٔ دانش عمل میکنند. یعنی هم کشف میکنند و کشف خود را در اختیار دیگران قرار میدهند و هم از کشف دیگران بهرهمند میشوند. هم سوال میپرسند، هم پاسخ میدهند.هم آموزش میبینند و هم آموزش میدهند. و همچنین به گسترش سیستمهای بازتولید دانش کمک میکنند.
ارتباط فرد با آزادی دانش
در این قسمت ارتباط فرد را با آزادی دانش میسنجیم. ابتدا چند ویژگی فردی را با آزادی دانش میسنجیم و در آخر به مشکلاتی که باعث کند شدن سرعت بازتولید دانش میشود میپردازیم. راهکارهای افزایش سرعت گسترش دانش به صورت کاملتر و دقیقتر در مقالهٔ اصلی راهکارهای افزایش سرعت گسترش دانش بررسی میشود.
آزادی دانش و ویژگیهای فردی
این که افراد دوست دارند آزادنه یاد بگیرند. این که افراد دوست دارند آزادنه یاد بدهند. این که افراد سیستمهای آزاد نشر دانش را ایجاد میکنند و مواردی از این دست به تطابق آزادی دانش با ویژگیهای فردی افراد بر میگردد. در این قسمت خیلی کوتاه به این موارد میپردازیم. بررسی دقیقتر این موضوع نیاز به تحقیقات جامعهشناسی و روانشناسی دارد که از حوصلهٔ این مقاله خارج است.
اخلاق
افرادی هستند که آموزش دادن، پاسخ دیگران را دادن، آگاهیسازی دیگران و ... را به صورت آزاد، کاری اخلاقی و درست میدانند. به همین دلیل در این زمینهها فعالیات میکنند. این که دیگران آگاه بشوند حس خوبی در این افراد ایجاد میکند.
منفعتگرایی
افرادی هستند که برای کسب منفعت بیشتر (کسب دانستههای بیشتر)، سعی میکنند با بازتولید دانش، از دانستهٔ سایر افراد بهرهمند شوند. هر چهقدر افرادی که در سیستم بازتولید دانش فعالیت کنند بیشتر شود، نفع بیشتری به افراد سیستم میرسد.
دوستی و کمک به یکدیگر
دوستی و کمک به یکدیگر یکی از ویژگیهای مهم هر انسان است. انسانها دوست دارند به یکدیگر کمک کنند. پس اگر فردی بخواهد در مورد موضوعی دانش کسب کند، حس کمک کردن افراد به یکدیگر باعث میشود که افراد دانستههای خود را در اختیار آن فرد قرار دهند.
سهلانگاری
از جمله مشکلاتی که باعث کند شدن روند گسترش دانش میشود سهلانگاری افراد در استفاده از بهترین روش برای کسب دانستههاست. به طور مثال افراد پدیدهای کشفشده را دوباره کشف میکنند (مثال اختراع دوبارهٔ چرخ در این مورد به کار میرود). یا این که از تجربیات افراد قبلی استفاده نمیکنند. گاهی اوقات بهترین و سریعترین روش برای دانستن یک موضوع پرسیدن است.
همچنین در استفاده از روشهای موجود نیز لازم است که دقیقترین و بهترین شیوه انتخاب شود. به طور مثال برای آموزش یک مطلب استفاده از بهترین شیوهٔ آموزشی، باعث بالا رفتن سرعت و کیفیت یادگیری مطلب میشود. حتی در سوال کردن نیز لازم است، بهترین شیوه و ابزار انتخاب شود. به طور مثال این مقالهٔ انگلیسی بیان میکند که بهتر است افراد سوالات خود را در جاهای عمومی بپرسند.
آفت فراموشی
از جمله مشکلاتی که باعث کند شدن سرعت گسترش دانش میشود فراموشی انسانهاست. برای مقابله با این مشکل لازم است که همواره دانش به روشهای مختلف (صفحات وب، ویکی، مکتوب، ویدئو و ...) را مستند و ثبت کنیم.
مرگ و آزادی دانش
هیچ وقت نمیتوان مطمئن باشیم که مرگ چه وقتی سراغ ما میآید. این امکان وجود دارد که هر لحظه مرگ سراغ هر انسانی در هر شرایطی بیاید. پس اگر قرار است دانستهای را کسب کنیم و یا به دیگران آموزش دهیم، بهترین کار این است که در همان لحظه این کار انجام شود.
جستارهای وابسطه
- آزادی—یا کپیرایت؟ مقالهٔ ریچارد استالمن
- Don't ask your questions in private By Chris Lamb